نوروز عزیز

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 


یک سال دیگر هم گذشت....تمام بدی ها و خوبی ها سپری شد و فقط خاطراتی از تمام لحظه ها به جا ماند.
وقتی به این فکر می کنم که تا کمتر از یک هفته ی دیگر سال جدید خواهد آمد، فقط همین جمله به ذهنم می آید "چه زود گذشت. نوروز سال 95 انگار همین دیروز بود و دلم می گیرد....".
کودکان ما اما غرق در شادی سپری ایام هستند. قلب و ذهن کوچک آنها مست از شادی گذشت روز گار است و همواره ذوق بزرگ شدن را دارند.
این کوچولوها از مدت ها قبل در باره ی نوروز می پرسند و با انگشتان ظریفشان حساب می کنند که در سال جدید چند ساله خواهند شد!
این همه شور و هیجان آنها باید برای ما بزرگ تر ها سرمشق زندگانی باشد، چه بسا پیش می آید که گرفتاری ها و مشقله های روزمره ما را از شادی های کوچک و بزرگ محروم می سازد.
حال که قرار است طبیعت جامه ی نو بر تن کند و نوگلان ما شوق عید و بهار را دارند، ما نیز باید خانه ی دل را بتکانیم و همراه نوروز به حق نو شویم.
در سال جدید برایتان بهترین آرزوها را دارم. امیدوارم در سال 96 بتوانیم هر چه بیشتر و بهتر در جهت پرورش و آموزش عزیزانمان گام برداریم.


بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی‌ پوشی به کام
باده رنگین نمی ‌بینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می ‌باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ